تو دنبال یه تور مناسب برای سفر به یه کشور خارجی میگردی و من به آهنگ دلنشین صدات گوش می کنم، بعدشم غرق میشم تو دنیای خیال و یه سفر آروم و دلنشین با تو رو تصور می کنم، جایی کنار دریا، جایی که دور از همه کس و همه چیز بتونم تو رو بارها و بارها بو بکشم و ببوسم دورت بگردم، دیشب تو چند تا خاطره کوچولو از روزهای با هم بودنمون یادآوری کردی و کمی خندیدیم ولی نمی دونی چقدر سخت تلاش کردم که بغضم نترکه و خودمو پرت نکنم تو بغلت و بهت نگم چقدر عمیق و دردناک دلم واسه اون روزا تنگه. به نظر میاد اوضاع زندگیت آرومه و رابطه ت با زنت بهتر شده، خوشحالم که اوضاع برای تو نسبتا خوبه، چون اوضاع من خیلی ناجوره و هر روز سردرگم تر از قبل میشم، شب با گریه میخوابم و صبح با اشک بیدار میشم و حتی نمی دونم دلیل اینهمه گریه چیه! دنبال یه راه راحت واسه مردن میگردم، چیزی پیدا نمی کنم، جرأت درد کشیدن ندارم، ینی هنوز به اونجا نرسیدم، احتمالا زیاد طول نمی کشه به اون نقطه برسم، خودم می دونم تنها مشکل من نبودن تو نیست، ینی شاید کنار تو هم به این حال میرسیدم چون از وقتی یادمه و مدرسه نمی رفتم گوشه گیر و غمگین بودم و این یأس فلسفی و پوچی درونم همیشه باهام بوده، ولی خب کنار تو لااقل یه مدت طعم خوشبختی رو مزه مزه میکردم که نشد دیگه، فعلن روزا رو میسوزونم تا بعد.
تو ,نمی ,یه ,رو ,کنم، ,اوضاع ,کنار تو ,تو رو ,می کنم، ,دنبال یه ,جرأت درد
درباره این سایت